{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
باران كه آمد... میخواستم سراغت را بگیرم! اما... خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم... باز زیر چتر دیگرانی
ديگر نه بحث ميكنم نه توضيح ميخواهم نه توضيح ميدهم نه دنبال دليل ميگردم فقط نگاه ميكنم سكوت ميكنم وفاصله ميگيرم...
بغض ،سه حرف دارد ؛اما کلی حرف دارد!!!!
سخته دلتنگ کسی باشی و اون نه وقتی که میره تو تنهاشی و اون نه... سخته خیلی سخته 〒_〒
چه حرف بی ربطیست!!! که مرد گریه نمی کند.. گاهی انقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی!!!!…
جايي هست كه جز تو هيچكس نمي تواند آن را پر كند...
من زانو هایم را به اغوش کشیدم بودم وقتی که تو برای اغوش دیگری زانو زده بودی..... پست اولمه حمایت لطفا..
وقتی به پایان "من و تو" اندیشیدی باورت نبود که پایان من و تو فقط پایان "ما" نیست آغاز دنیایی است بی "ما" و دنیا بدون "ما " پر است از هزاران "من و تو" ی تنها!
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی دلت بگیره ولی دلگیری نکنی شاکی بشی ولی شکایت نکنی گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن…. خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری خیلی ها دلتو بشکن و تو فقط سکوت کنی…
مدتهاست نه به امدن كسي دلخوشم ،نه از رفتن كسي دلگير ،بيكسي هم عالمي دارد...
ی "دریا" اشک برای ریختن دارم ی "دل" گرفته ی "زندگی" پراز خالی من سرشارم از "تنهایی"و"دلتنگی"
همیشه بهت میگفتم دلم میخواد خوشحالت کنم . چه کنم که حالا دلیل خوشحالیت ، نبودن منه ...
تنها چیز با کیفیت زندگیمون <درد> بود که هر چقدر کشیدیم پاره نشد...
می چکید قطره های عشقم به زمین . . . در مسیری بازگشت قرار همیشگی گفتن سلام به جای بدرود . . .
چقدر سخته... وقتی ناتوان می ایستی در مقابل از دست دادن با ارزش ترین چیز زندگیت...
ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻏﻮﻏﺎﺳﺖ . . . ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﮑﻨﻢ . . . ﺑﺎ ﯾﮏ ﺗﻠﻨﮕﺮ ﮐﻮﭼﮏ ! ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩﻡ ! ﺷﺪﻡ . . . ! . . . ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺷﺪﻩ ، ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ ، ﻣﻨﻈﻮﺭﻣﺎﻥ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ . . . !
باران كه آمد... میخواستم سراغت را بگیرم! اما... خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم... باز زیر چتر دیگرانی
ديگر نه بحث ميكنم نه توضيح ميخواهم نه توضيح ميدهم نه دنبال دليل ميگردم فقط نگاه ميكنم سكوت ميكنم وفاصله ميگيرم...
بغض ،سه حرف دارد ؛اما کلی حرف دارد!!!!
سخته دلتنگ کسی باشی و اون نه وقتی که میره تو تنهاشی و اون نه... سخته خیلی سخته 〒_〒
چه حرف بی ربطیست!!! که مرد گریه نمی کند.. گاهی انقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی!!!!…
جايي هست كه جز تو هيچكس نمي تواند آن را پر كند...
من زانو هایم را به اغوش کشیدم بودم وقتی که تو برای اغوش دیگری زانو زده بودی..... پست اولمه حمایت لطفا..
وقتی به پایان "من و تو" اندیشیدی باورت نبود که پایان من و تو فقط پایان "ما" نیست آغاز دنیایی است بی "ما" و دنیا بدون "ما " پر است از هزاران "من و تو" ی تنها!
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی دلت بگیره ولی دلگیری نکنی شاکی بشی ولی شکایت نکنی گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن…. خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری خیلی ها دلتو بشکن و تو فقط سکوت کنی…
مدتهاست نه به امدن كسي دلخوشم ،نه از رفتن كسي دلگير ،بيكسي هم عالمي دارد...
ی "دریا" اشک برای ریختن دارم ی "دل" گرفته ی "زندگی" پراز خالی من سرشارم از "تنهایی"و"دلتنگی"
همیشه بهت میگفتم دلم میخواد خوشحالت کنم . چه کنم که حالا دلیل خوشحالیت ، نبودن منه ...
تنها چیز با کیفیت زندگیمون <درد> بود که هر چقدر کشیدیم پاره نشد...
می چکید قطره های عشقم به زمین . . . در مسیری بازگشت قرار همیشگی گفتن سلام به جای بدرود . . .
چقدر سخته... وقتی ناتوان می ایستی در مقابل از دست دادن با ارزش ترین چیز زندگیت...
ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻏﻮﻏﺎﺳﺖ . . . ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﮑﻨﻢ . . . ﺑﺎ ﯾﮏ ﺗﻠﻨﮕﺮ ﮐﻮﭼﮏ ! ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩﻡ ! ﺷﺪﻡ . . . ! . . . ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺷﺪﻩ ، ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﯾﻢ ، ﻣﻨﻈﻮﺭﻣﺎﻥ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ . . . !
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}